زندگینامه علامه طهرانی
قسمتی از متن
آری رسیدن ممکن به مقام معرفت ذات محال است و در آنجا برای ممکن جز نیستی و عدم چیزی دیگری نیست: ولی این نیستی و عدم ، عدمی است که هزار هستی را باید فدای آن نمود ؛ فنایی است که چون سالک در آن قدم می گذارد و سپس به بقاء می رسد آنچنان نور وسعه و سبکی و اطلاق و سروری می یابد که بی اختیار زمزمه می کند: به بوی زلف تو گرجان به باد رفت چه شد هزار جان گرامی قدای جانانه